زندگینامه جردن پیترسون

اینجا قرار است زندگی نامه جردن پیترسون را با هم بررسی کنیم. کودکی که از یکی از شمالی‌ترین و دورافتاده‌ترین شهرهای کانادا و از جایی پر از آدم‌های مست برمی‌خیزد و به یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های دنیا تبدیل می‌شود. روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز او را تأثیرگذارترین متفکر حال حاضر غرب می‌داند. کتاب‌هایش از پرفروش‌ترین کتاب‌های روانشناسی تاریخ می‌شوند و ویدیوهایش هر روز میلیون‌ها بازدید می‌گیرد. 

 

جردن پیترسون چه کسی است و آیا اصلا لیاقت این جایگاه را دارد؟

 

زندگینامه جردن پیترسون :

محل تولد و خانواده پدری جردن پیترسون

جردن، در ۲۲م خرداد ماه سال ۱۳۴۱ شمسی در یک شهر کوچک سه هزار نفری بنام فِرویو به دنیا آمد. فرویو در یکی از استان‌های شمالی کانادا واقع شده است که با نزدیک‌ترین شهر ۶۰۰ کیلومتر فاصله دارد. 

او محل تولدش را در کتاب «۱۲ قانون زندگی» اینگونه توصیف می‌کند:

پنج ماه زمستان دمای هوا در روزهای طولانی‌اش به طور متوسط چهل درجه زیر صفر بود و شب‌ها نیز خیلی سردتر می‌شد.

آدم‌های مست شهر ما ، زندگی غم‌انگیزشان را پیش از موعد به درود می‌گفتند. آن‌ها ساعت سه صبح در توده‌ای از برف بی‌هوش می‌شدند و از یخ‌زدگی می‌مردند. وقتی هوا چهل درجه زیر صفر است، نمی‌توان به راحتی از منزل بیرون رفت. با اولین تنفس، هوای بیابانی خشک ریه‌هایتان را منقبض می‌کند. مژه‌هایتان یخ می‌زنند و به همدیگر می‌چسپند. 

چون ما خیلی به شمال نزدیک بودیم، زمستان‌های بسیار سرد، تاریک بود. تا ماه دسامبر، خورشید تا ۹:۳۰ طلوع نمی‌کرد. ما در تاریکی مطلق کشان کشان به مدرسه می‌رفتیم. وقتی درست پیش از غروب به خانه برمی‌گشتیم، هوا خیلی هم روشن نبود. 

جردن پیترسون پسر کوچک یک خانواده‌ی تقریبا مسیحی بود. او یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودش دارد. پدرش والتر نام دارد و معلم مدرسه بود. مادرش بورلی، کتابخانه‌دار بود و در کتابخانه کالج پلی‌تکنیک شهر گرند پریری کار می‌کرد. پدرِ پدربزرگش هم نروژی بوده و اسم Bernt که در اسم کامل او به صورت b می‌بینید به او تعلق دارد.

وقتی پیترسون عاشق دختر همسایه می‌شود!

پیترسون سال ۱۳۶۸ (1989 میلادی) در سن ۲۷ سالگی و وقتی که در دانشگاه مشغول گرفتن دکترای روانشناسی و نوشتن اولین کتابش بوده با تَمی ازدواج می‌کند. تَمی دختر همسایه‌ی روبه‌رویی‌شان و همبازی دوران بچگی جردن بوده است. پیترسون می‌گوید از ۱۱ سالگی تصمیم گرفته که با او ازدواج کند!

تَمی هم مثل پیترسون خرداد ماهی بود (البته اگر به این چیزها اهمیت می‌دهید!) و متولد سال ۱۳۴۴ شمسی (۱۹۶۵ میلادی) و سه سال کوچک‌تر از پیترسون است. او یک ماساژ تراپیست است و در در پرورشگاه بچه‌های بی‌سرپرست نیز کار کرده است.

قبل از ازدواج با هم مدت طولانی‌ای را در رابطه‌ بوده‌اند و مدتی را هم با همدیگر زندگی کرده‌اند (هر چند که خودش در کتاب «فراتر از نظم» زندگی مشترک قبل از ازدواج را پیشنهاد نمی‌کند!) .

بعد از گذشت سه سال از ازدواج‌شان و در سال ۱۹۹۲ صاحب اولین فرزندشان میخایلا می‌شوند و بعد از مدتی هم جولیان، دومین فرزندشان به دنیا می‌آید

 

---

مستند «ظهور جردن پیترسون»

مشاهده فیلم کامل با زیرنویس‌ فارسی

 

 

---

بچه های پیترسون؛ از یک دختری که بیشتر زندگی‌اش را معلول بوده تا پسری که فقط خدا می‌داند مشغول چیست

جولیان پسر جردن پیترسون، اکنون ۲۹ ساله است. ازدواج کرده  و تحصیلاتش را در علوم کامپیوتر به پایان رسانده است. او موسس یک اپلیکیشن راهنمای نوشتن است و علاوه بر آپلود چند قطعه موزیک ساخته‌ی خودش در شبکه‌های اجتماعی‌اش، برخلاف خواهرش میخایلا زیاد علاقه‌ای به دیده شدن ندارد.

میخایلا، دختر جردن پیترسون بیشتر کودکی و نوجوانی‌اش را با بیماری آرتریت ایدیوپاتیک دست‌وپنجه نرم کرده است. این عارضه مفصل‌های بیمار را درگیر می‌کند و با درد عضلانی زیادی همراه است. درمانش سخت است و بیمار را سال‌ها درگیر می‌کند.

آنطور که جردن پیترسون در فصل آخر کتاب «۱۲ قانون زندگی» توصیف می‌کند بعد از سال‌ها تلاش و سر زدن به کشورهای مختلف برای درمان میخایلا پیترسون اکنون سلامتی‌اش را به دست آورده است. او از معروفیت پدرش استفاده کرده تا اسم و رسمی برای خود بسازد و اکنون چند سال است که به عنوان یک پادکستر و اینفلوئنسر در حال فعالیت است و در کنار آن مدیریت امور کسب‌وکار پدرش را نیز برعهده دارد.

 

گوشت گاو و گوسفند، نمک و آب؛ رژیم غذایی عجیب جردن پیترسون!

میخایلا که مدت زیادی را با بیماری مفصلی و عضلانی سپردی کرده، یکی از تسکین‌دهنده‌هایش را رژیمی می‌داند که امروزه آن را «رژیم شیر» می‌خوانند. میخایلا مدتی این نوع از رژیم را امتحان می‌کند و به قول خودش اثرات مثبتی را روی روانش تجربه می‌کند. آن را به پدرش هم پیشنهاد می‌دهد و امروزه پیترسون هم انگار به نتیجه این نوع رژیم باور دارد و از آن پیروی می‌کند.

در این نوع از رژیم غذایی، فرد فقط گوشت گاو و گوسفند و اندکی سبزیجات برای تعادل مصرف می‌کند. حتی اگر هزینه‌های این نوع از تغذیه شما را نمی‌ترساند، باید بدانید که تعدادی از متخصصان تغذیه این روش را نه تنها مضر بلکه خطرناک دانسته‌اند. (پس با آرامش کامل به لذت بردن از کوکوسبزی‌های خودمان ادامه می‌دهیم)

 

تحصیلات جردن پیترسون

پیترسون دوران ابتدایی و دبیرستانش را در مدرسه و دبیرستان شهر خود یعنی فِرویو می‌گذارند و بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان در سال ۱۹۷۹ (سال ۱۳۵۸ شمسی) برای تحصیل در رشته‌ی علوم سیاسی و ادبیات انگلیسی، به دانشگاه گرند پریری رفته و بعد از مدتی به دانشگاه آلبرتا نقل مکان می‌کند و همان‌جا در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱ شمسی) لیسانس علوم سیاسی‌اش را می‌گیرد. 

در همین حین کابوس‌های شبانه‌ی او در مورد شرارت بشر و اتفاقاتی که در جنگ سرد در اروپا رخ داده بود بیشتر و بیشتر می‌شود. او نمی‌توانست درک کند که چطور انسان‌ها قادر به چنین کارهای شرورانه‌ای هستند و برای مطالعه‌ی بیشتر در این مورد و شناخت بیشتر کارهای کسانی مانند کارل یونگ، فریدریش نیچه، آلکساندر سولژنیتسین و فیودور داستایوفسکی یک سال را در اروپا سپری می‌کند.

بعد از این یک سال به دانشگاه آلبرتا برمی‌گردد و بعد از دو سال فوق لیسانس روانشناسی‌اش را از همانجا می‌گیرد. سپس به دانشگاه مک‌گیل رفته و آن‌جا در سال ۱۹۹۱ دکترای روانشناسی‌اش را می‌گیرد.

 

زندگی شغلی پیترسون: از گریه‌ی دانشجویان هاروارد برای رفتن او، تا ۲۰ سال تجربه‌ی روانشناسی بالینی

بعد از گرفتن دکتری روانشناسی‌اش از کانادا به آمریکا نقل مکان کرده و از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ را در ماساچوست آمریکا زندگی می‌کند و در همین حین به تدریس در دانشگاه هاروارد مشغول می‌شود. او ابتدا به عنوان دانش‌یار و سپس به صورت استادیار در دانشکده‌ی روانشناسی هاروارد تدریس می‌کند.

یکی از دانشجویان سابق او به نام شلی کارسون که اکنون استاد دانشگاه هاروارد است می‌گوید که: «درس‌های پیترسون همه را به خود جذب می‌کرد. در کلاسِ روز آخر تدریسش، دانشجویان به این خاطر که دیگر نمی‌توانستند به او گوش دهند گریه می‌کردند.»

پیترسون سال ۱۹۹۸ به کانادا باز می‌گردد و در دانشگاه تورنتو استاد تمام وقت روانشناسی می‌شود.

او در طول زندگی تحصیلی و حرفه‌ایش بیش از ۱۰۰۰ مقاله‌ی علمی به تنهایی یا با کمک همکارانش نوشته و تاکنون ۱۸ هزار بار به مقالات علمی او ارجاع داده شده است و با این حساب از نظر علمی اعتبار بالایی دارد.

اولین دیده شدن عمومی او به سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ در شبکه‌ی تلویزیونی TVOntario کانادا برمی‌گردد که در برنامه‌ی Big Ideas ظاهر شده و صحبت می‌کند. 

او به جز تدریس روانشناسی در دانشگاه، بیشتر زندگی حرفه‌ایش را به مدت بیشتر از ۲۰ سال مشغول روانشناسی بالینی بوده و هر هفته مشکلات روانی ۲۰ بیمار را بررسی می‌کرده است.

او در سال ۲۰۱۷ کارهای روانشناسی‌اش را معوق نگه می‌دار و بعد از آن هم در سال ۲۰۱۸،  به صورت موقت از تدریس در دانشگاه دست می‌کشد.

او همچنین در طول دوران زندگی‌اش، کارهای زیادی مانند ظرف‌شوری رستوران و آشپزی، متصدی کتاب‌خانه، رانندگی کامیون یدک‌کش، کارگری در خط راه‌آهن و در پمپ بنزین هم کار کرده است.

 

 

کتاب های جردن پترسون

پیترسون سه کتاب نوشته است که اینجا به صورت مختصر با هر کدام آشنا می‌شوییم.

 

کتاب طرح‌واره‌های معنا (Maps of Meaning) 

  جردن پیترسون نوشتن کتاب «طرح‌واره‌های معنا» را در سال ۱۹۸۶، یعنی وقتی که ۲۴ ساله بوده شروع می‌کند و به مدت ۱۳ سال هر روز سه ساعت روی آن کار کرده و در سال ۱۹۹۹ آن را منتشر می‌کند.

دکتر پیترسون بر این باور است که داستان‌ها و اندیشه‌هایی که ما سال‌ها برای خود ساخته و پرداخته‌ایم تنها روایت‌کننده‌ی تاریخ نیستند بلکه از آن‌ها برای جهت‌یابی زندگی و خلق معنا و یافتن اصول اخلاقی درست استفاده کرده‌ایم. او در کتاب طرح‌واره‌های معنا، این داستان‌ها را که اغلب مذهبی و اساطیری هستند با علم روز روانشناسی ترکیب کرده و هماهنگی آن‌ها را نشان می‌دهد.

شما با خواندن این کتاب انگیزه‌های زیربنایی بسیاری از اعمال انسان‌‌ها را درک خواهید کرد. می‌فهمید که علومی که با روان انسان سروکار دارند بسیاری از اندیشه‌های باستانی و مذهبی انسان‌ها را تایید می‌کنند. این کتاب کمک می‌کند که دنیا و خودتان را به صورت داستانی بشناسید،‌ تاروپود گذشته‌تان را از هم باز کنید، نسب به زمان حال اگاه باشید و قالبی برای تصمیم‌گیری در مورد آینده داشته باشید.

این کتاب ۵۶۰ صفحه بود و نسبت به دو کتاب دیگر پیترسون که در ادامه معرفی می‌کنیم و عامیانه‌تر نوشته‌ شده‌اند، اندکی سنگین‌تر است.

 

کتاب ۱۲ قانون زندگی (12 Rules for Life)

جردن پیترسون بعد از اینکه در سطح اینترنت به صورت گسترده شناخته می‌شود و مخاطبان زیادی پیدا می‌کند با پیشنهاد کسی تصمیم می‌گیرد که کتابی بنویسد که برخلاف کتاب قبلی‌اش مخاطبانش عامه مردم باشند. 

او دانش و خردی که در حوزه‌های روانشناسی، عصب‌شناسی، دین، فلسفه و .. کسب کرده بود را در کتاب « ۱۲ قانون زندگی » به زبان عامیانه و در قالب قوانینی برای زندگی به صورت یک کتاب خودیاری منتشر می‌کند.

این کتاب که جردن پیترسون نوشتنش را از سال ۲۰۱۳ شروع کرد و در سال ۲۰۱۸ منتشر شد در زمان کوتاهی با محبوبیت زیادی روبه‌رو می‌شود. به زبان‌های زیادی ترجمه شده و در کشورهای زیادی در صدر جدول پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار می‌گیرد. 

با خواندن کتاب «۱۲ قانون زندگی» می‌فهمید که با اغلب کتاب‌های خودیاری بازار تفاوت محسوسی دارد. زیرا نویسنده این قوانین را از دل داستان‌ها و اندیشه‌های عمیق باستانی و مذهبی بیرون می‌کشد و برای مخاطب بیان می‌کند.

 

چند مثال از درس‌هایی که در این کتاب یاد می‌گیرید:

• ریشه‌ی شرم و خجالت از کجاست و چرا و چطور باید مسئولیت زندگی‌مان را قبول کنیم؟
• چرا مقایسه کردن در جوانی کار بدی نیست و چطور راه‌مان را در هر مقطع از زندگی پیدا کنیم؟
• مشکلات خانوادگی ما از کجا آب می‌خورند و بهترین راهکار برای حل مشکلات در خانواده چیست؟
• شرایط سخت و نامعلوم زندگی را چطور تحمل کنیم؟
• چرا ازدواج برای زنانِ آگاه‌تر سخت است و چه نوع مردی مناسب آن‌هاست؟
• چرا مردان قدرتشان را برای زندگی‌شان از دست داده‌اند و این قدرت با چه چیزی و چطور به دست می‌آید؟

 

← خواندن خلاصه‌ی کتاب ۱۲ قانون زندگی

 

فراتر از نظم (Beyond Order)

بعد از انتشار کتاب « ۱۲ قانون زندگی » و توری که در کشورهای مختلف برای این کتاب برگزار شد.  اشتیاق میلیونی و زیاد خوانندگان در سراسر دنیا به پیترسون انگیزه داد که با کتاب «فراتر از نظم» این قوانین را ادامه دهد.

با اینکه قوانین کتاب «۱۲ قانون زندگی» قوانینی برای بهتر شدن و پیشرفت بودند در کتاب «فراتر از نظم» پیترسون قوانینی را توضیح می‌دهد که می‌تواند ما را از غرق شدن در شرایط سخت زندگی نجات دهد.

پیترسون باور دارد که نظم و بی‌نظمی اساس این دنیا و زندگی‌های ما هستند. نظم تمام ساختارهای مفید و منظم حاکم بر زندگی‌ شخصی و اجتماعی ماست. نظم وقتی است که همه چیز خوب پیش می‌رود. همه چیز سرجایش است. بی‌نظمی جایی است که این نظم به هم می‌خورد. ممکن است دچار موقعیت‌های جدید و ناشناخته‌ای در زندگی شخصی‌مان شویم. ممکن است همسرمان به ما خیانت کند یا از کارمان اخراج شویم و یا ندانیم که برای زندگی‌مان چه کار کنیم و اسم «فراتز از نظم» از اینجا میاید.

 دکتر جردن پیترسون قوانینی را در این دو کتاب برای مخاطبانش ذکر می‌کند که در تمام مراحل زندگی آگاهی کافی برای تشخیص مسیر درست و شجاعت لازم برای طی کردن مسیر را داشته باشند.

چند مثال از درس‌هایی که در این کتاب یاد می‌گیرید:

• چرا حرفِ مردم بر خلاف آنچه اغلب جوانان فکر می‌کنند می‌تواند راهگشا باشد؟
• دلایل تنبلی و اهمال‌کاری ما چیست و چرا کارهایی را انجام نمی‌دهیم که خودمان هم می‌دانیم باید انجام دهیم؟
• چطور با رنج‌های گذشته سر کنیم و رنج‌های کنونی زندگی را تحمل کنیم؟
• چرا به دختران جوان دروغ می‌گویند؟ در چه سنی باید ازدواج کنند و چرا باید بچه‌دار شوند؟
• منظور از معنای زندگی چیست و اگر معنایی وجود دارد آن را کجا پیدا کنیم؟